مانيماني، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
ترمه و ترانهترمه و ترانه، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

من و بابا و ماني

تولد زنبوری

مانی و عید ....

سلام به همه ..... عیدتون پیشاپیش مبارک ...... حتماً می دونید که چرا دیر به دیر واسه مانی جونم مطلب می زارم چون سرم خیلی شلوغه ..... ببخشید مانی جونم ...... انشاء ا... سال جدید حتماً تو هفته حداقل یه پست رو برات می زام ..... تو ماهی که گذشت کلی خبرای خوب بود البته یه ناراحتی های شخصی هم واسه مامانی بود که اون دیگه شده عادت واسم ....... قربونت برم تو این ماه تولد کیمیا رو داشتیم و خاله مهری رو همینطور چهل روزگی پویا جون البته مادرجون ( مامان من ) حالش خوب نبود و رفت دکتر و عمل کرد مامان عزیزم تو این ماه خیلی درد رو تحمل کرد ..... اولش سنگ کلیه بعد هم عمل ..... خدیا به همه پدرا و مادرا سلامتی بده ...... مامان جونم عاشقانه دست تو و بابای...
28 اسفند 1391

مانی و مهد .....

سلام مانی جونم یکسال که تو به مهد کوک می ری ............ انگار همین دیروز بود هنوز یادمه چه استرسی واسه گذاشتنت تو مهد کودک داشتم .... یادم نمی ره وقتی تو رو روز اول واسه 2 ساعت گذاشتم مهد و برگشتم خونه مثل ابر بهار گریه کردم اینقدر بغض گلومو فشار می داد که نمی تونستم آروم بشم .... خیلی روز سختی بود الان که یکسال از اون روز می گذره خوشحالم که تو مهد خوب با مربیت اخت شدی تازه گاهی اوقات که می یام دنبالت از بغل مریم جون نمی یایی بغل من ..... خوب دیگه از دوست داشتن زیادی دیگه ..... بعضی موقع ها همکارا می گن حسودیت نمی شه مریم جون رو اینقدر دوست داره از جون دل جواب می دم نه خوشحالم که بچم بغل مریم جون احساس امنیت می کن...
28 اسفند 1391

مانی در ماهی که گذشت ......

با سلام به همه می دونم چند وقته نمی تونم واسه مانی جونم مطلب بزارم ..... راستش هم سرم شلوغ بود و هم دلم خیلی گرفته بود و فرصت هم کم داشتم ..... ببخش مانی جونم و همه دوستان مانی که دیر بروز میکنم ........   مانی تو ماهی که گذشت ...... قبلش یه خبر عمو علی یه یه هفته ای مهمونمون بود خیلی خیلی خوشحال شدیم و خوش گذشت ..... هر جا هستند شاد باشن تا ما هم شاد باشیم الهی ...... مانی جونم با عروسک دوست داشتنیش تو استخر توپ .... مانی درحال خوردن لینا توپی ..... م انی جونم این روروک بابایی با یه احساسی برات درست کرد که نمی دونی عزیزم .... مرسی بابایی .... مانی تو...
5 اسفند 1391
1